۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

آسمون پرستاره



خداوندا
تمام آسمونت پر ستاره ست
خبر داري
دل من شب، وليكن بي ستاره ست

مي شه يه كم از اون چشمك زناي  پر فروغت
بدي سو سو به من، اين دل به دنبال جرقه ست

۴ نظر:

غريبه آشنا گفت...

سلام قشنگ و دلنشين بود با توضيحي كه توي وبلاگ نوشتين متوجه نشدم شعر مال خودتون بود يا كس ديگه اي به هرحال خوشحال ميشم سري هم به دره دوزخ بزنين

مریم گفت...

از لطفتون ممنون
نوشته هايي كه با برچسب دست نوشته ها اومده از خودمه بقيه را با نام شاعر يا برچسبهاي ديگه مشخص كردم.
پاينده باشيد به مهر

ناشناس گفت...

سلام
خيلي زيبا و عميق بود.
موفق باشيد

امین گفت...

سلام
نوشته های شما همچنان زیباست.
دوباره آمدم خیلی وقت بو که از وبلاگ نویسی دور شده بودم اینبار آمدم مصمم و قاطع.
منو یادتون میاد رنگین کمانم خیلی وقت پیش با نظراتم مطاحم شما میشدم بازم اومدم دوباره مزام بشم البته اگه بنده رو قابل بدونید.
با تشکر.