شخصیت سالمي كھ زندگیش عاري از نقص و عیب باشد ممكن است بھ نظر یك شخصیت افسانھ اي جلوه كند ، اما رھایي از كارھایي كھ عاري از نادرستي و پلیدي است یك پندار واھي نیست ونباید آنھا را تنھا در قالب یك شخصیت خیالي و یا در یك رمان جست و جو كرد .
براي آنكھ انسان كارامدي باشیم و از تمام تواني ھاي خود بھره گیریم ،فقط كافي است تصمیم بگیریم یك شخصیت سالم در ھمھ جنبھ ھاي زندگیش ، توانایي مرموزي در خلاقیت دارد . او از ھر جھت، چھ اقتصادي و چھ اجتماعي ، بھ افراد عادي شبیھ است . او را نمي توان در یك ردیف شغلي ،محدودهجغرافیایي و یا سطح مالي و فرھنگي خاصي جست و جو كرد ، یا با نگاھي اجمالي و گذراشناخت و یا با معیارھاي ارزیابي دیگران سنجید . ممكن است فقیر ، غني ، مرد ، زن ، سیاه یا سفیدباشد .در ھر نقطھ اي زندگي كند و مشاغل متفاوتي داشتھ باشد . برای شناخت او باید بھ سخنانش گوش فرا دھیم و رفتارش را زیر نظر بگیریم:
آنچھ در درجھ اول نظرمان را جلب مي كند این است كھ شاھد شخصیتي خواھیم بود كھ تقریبا ھمھ چیز زندگي رادوست دارد. او مشتاق زندگي است و ھر آنچھ كھ بتواند از زندگي طلب میكند. او مانند كودكي دنیا رابدون ظواھرش پذیرفتھ است و از گردش روزگار لذت مي برد . بھ سادگي با شرایط روزگارسازگار است و توانایي عجیبي در پذیرفتن و لذت بردن از ھمھ چیز را دارد .اگر از او بپرسید چھ چیز را دوست ندارد ، بھ سختي كلامي براي پاسخ مي یابد . اگر باران بر سرش ببارد ، طبع وذوقش اجازه نمي دھد كھ از آن بگریزد . چرا ؟ بھ خاطر اینكھ باران را چیزي زیبا و ھیجان انگیزمي نگارد و میل دارد بارش آن را بار دیگر تجربھ كند و حتي گذر از معابر گل آلود ناشي از بارانو شنیدن صداي شلپ شلپ آن را بھ عنوان جزئي از زندگي مي پذیرد .
فردي سالك وجستجو گر است و بھ ھمین دلیل كارھاي روزمره و عادي را رھا مي كند ، تن بھ ماجرا می سپارد وبا ایجاد درگیري ھاي تازه ، تجربھ ھاي جدیدي را كشف مي كند . شخصیت با كنش كامل از اینكھ رویدادھاي گذشتھ زندگیش موفق نبود ، احساس گناه نمي كند . او پذیرفتھ است كھ انسان جایزالخطاست و بنابراین فقط سعي میكند از تكرار رفتاري كھ او را سازنده بودن باز مي دارد پرھیزكند .
ھرگز با این اندیشھ كھ اي كاش فلان كار را مي كرد و یا نمي كرد خود را ملامت نمي كندو گریھ وزاري سر نمي دهد.
او یك صافي در ذھن دارد كھ از ورود احساسات نامطلوب بھ ذھن جلوگیري مي كند و بھ ھمین دلیل ھرگز آلت دست و قرباني احساسات و ھیجانات منفي نمي شود و اصولا چنین چیزھایي در زندگیش مفھومي ندارد البتھ منظور این نیست كھ ھمیشھ خونسرد و بي تفاوت است بلكھ ھیچگاه مایل نیست یك لحظھ از زمان حال را بھ خاطر چیزھایي كھ در اینده رخ خواھد دارد وھیچ كنترلي بر آنان ندارد ، با نگراني سر كند او بیشتر بھ زمان حال مي اندیشد ، گویي داراي یك چراغ خطر باطني است كھ ھرزمان نگراني از آینده بھ سراغش مي آید ، این چراغ روشن مي شود و بھ او ھشدار مي دھد كھ فقط باید نگران اكنون باشد و دست از این گمان بردارد كھ دقایقي از زندگي جاري را بھ آینده موھوم ناگوار سازد .
براي آنكھ انسان كارامدي باشیم و از تمام تواني ھاي خود بھره گیریم ،فقط كافي است تصمیم بگیریم یك شخصیت سالم در ھمھ جنبھ ھاي زندگیش ، توانایي مرموزي در خلاقیت دارد . او از ھر جھت، چھ اقتصادي و چھ اجتماعي ، بھ افراد عادي شبیھ است . او را نمي توان در یك ردیف شغلي ،محدودهجغرافیایي و یا سطح مالي و فرھنگي خاصي جست و جو كرد ، یا با نگاھي اجمالي و گذراشناخت و یا با معیارھاي ارزیابي دیگران سنجید . ممكن است فقیر ، غني ، مرد ، زن ، سیاه یا سفیدباشد .در ھر نقطھ اي زندگي كند و مشاغل متفاوتي داشتھ باشد . برای شناخت او باید بھ سخنانش گوش فرا دھیم و رفتارش را زیر نظر بگیریم:
آنچھ در درجھ اول نظرمان را جلب مي كند این است كھ شاھد شخصیتي خواھیم بود كھ تقریبا ھمھ چیز زندگي رادوست دارد. او مشتاق زندگي است و ھر آنچھ كھ بتواند از زندگي طلب میكند. او مانند كودكي دنیا رابدون ظواھرش پذیرفتھ است و از گردش روزگار لذت مي برد . بھ سادگي با شرایط روزگارسازگار است و توانایي عجیبي در پذیرفتن و لذت بردن از ھمھ چیز را دارد .اگر از او بپرسید چھ چیز را دوست ندارد ، بھ سختي كلامي براي پاسخ مي یابد . اگر باران بر سرش ببارد ، طبع وذوقش اجازه نمي دھد كھ از آن بگریزد . چرا ؟ بھ خاطر اینكھ باران را چیزي زیبا و ھیجان انگیزمي نگارد و میل دارد بارش آن را بار دیگر تجربھ كند و حتي گذر از معابر گل آلود ناشي از بارانو شنیدن صداي شلپ شلپ آن را بھ عنوان جزئي از زندگي مي پذیرد .
فردي سالك وجستجو گر است و بھ ھمین دلیل كارھاي روزمره و عادي را رھا مي كند ، تن بھ ماجرا می سپارد وبا ایجاد درگیري ھاي تازه ، تجربھ ھاي جدیدي را كشف مي كند . شخصیت با كنش كامل از اینكھ رویدادھاي گذشتھ زندگیش موفق نبود ، احساس گناه نمي كند . او پذیرفتھ است كھ انسان جایزالخطاست و بنابراین فقط سعي میكند از تكرار رفتاري كھ او را سازنده بودن باز مي دارد پرھیزكند .
ھرگز با این اندیشھ كھ اي كاش فلان كار را مي كرد و یا نمي كرد خود را ملامت نمي كندو گریھ وزاري سر نمي دهد.
او یك صافي در ذھن دارد كھ از ورود احساسات نامطلوب بھ ذھن جلوگیري مي كند و بھ ھمین دلیل ھرگز آلت دست و قرباني احساسات و ھیجانات منفي نمي شود و اصولا چنین چیزھایي در زندگیش مفھومي ندارد البتھ منظور این نیست كھ ھمیشھ خونسرد و بي تفاوت است بلكھ ھیچگاه مایل نیست یك لحظھ از زمان حال را بھ خاطر چیزھایي كھ در اینده رخ خواھد دارد وھیچ كنترلي بر آنان ندارد ، با نگراني سر كند او بیشتر بھ زمان حال مي اندیشد ، گویي داراي یك چراغ خطر باطني است كھ ھرزمان نگراني از آینده بھ سراغش مي آید ، این چراغ روشن مي شود و بھ او ھشدار مي دھد كھ فقط باید نگران اكنون باشد و دست از این گمان بردارد كھ دقایقي از زندگي جاري را بھ آینده موھوم ناگوار سازد .
او براي دنیاي درون خود ارزش بسیاري قایل است و از آن با ھوشیاري حراست مي كند . بھ اعتقاد او ھر مسئلھ اي باید در دنیاي بیرون و بدون درگیر شدن با احساسات و عواطف ، سنجیده و حل شود .
او دوست دارد مستقل باشد و راه زندگي را ھمانطوري كھ خودش تصور مي كند و توانایي شكوفایي اش را دارد برگزیند . اگر حس كند در امور زندگیش دخالت شده ، نخست از نظر احساسي و سپس فیزیكي ناپدید مي شود
اگر ھمراه با كودكان باشد ، الگوي یك انسان مسئول را ارایھ مي دھد و سعي میكند از لحظھ اول برخورد با آنھا ، روحیھ اعتماد بھ نفس آمیختھ با عشق را در وجودشان بدمد .
او دوست دارد مستقل باشد و راه زندگي را ھمانطوري كھ خودش تصور مي كند و توانایي شكوفایي اش را دارد برگزیند . اگر حس كند در امور زندگیش دخالت شده ، نخست از نظر احساسي و سپس فیزیكي ناپدید مي شود
اگر ھمراه با كودكان باشد ، الگوي یك انسان مسئول را ارایھ مي دھد و سعي میكند از لحظھ اول برخورد با آنھا ، روحیھ اعتماد بھ نفس آمیختھ با عشق را در وجودشان بدمد .
برگرفته ازکتاب عظمت خودرا در یابید اثر وین دایر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر