۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

به وسعت روياهايم


فكر من گر مي رود تا عمق جان
چشم دل هم بيند اندرلامكان

مي كشم بردوش اگر بار گران
بي نيازي آيدم در هر زمان

مي روم بالا اگر پر از توان
مي كنم رشدي فراتر از گمان

آرزويم گر شود سطح شه هان
لاگريزم مي رسد تخت روان

سجده گر من مي كنم بر لايزال
دست من كوتاه ز دامان كسان

بارالها، يار بي كون و مكان
وارهانم وارهانم وارهان

۶ نظر:

Mary گفت...

سلام
خيلي زيبا و پر معني بود. خوش باشي

کامران افشار گفت...

سلامی به اندازه تنایی خودم وزیبایی نوشته های شما .
فقط همین..........

مریم گفت...

از لطف شما ممنونم

امیر یزدانی گفت...

سلام مریم عزیز
شعر عرفانی زیبایی ست که نشان از دل زلال و اهورایی شما داره که امیدوارم در پناهش موفق باشید و سر بلند
چندنکته
با اینکه شعر رساندن احساسات شاعر نسبت به درونیات و پیرامون خودش هست میتونه به هر زبانی که حس شاعر با اون راحت تره سروده بشه ولی ولی در حال حاضر شعری میتونه مورد پسند مخاطب قرار بگیره که به زبان نو و روز بیان میشهتا تاثیر بیشتری رو داشته باشه که زبان این شعر به خیلی قدیم برمیگرده و شاید نتونه مخاطب الان رو رهنمون باشه و بعد رعایت قوائد اشعار کلاسیک که میبایست رعایت بشه که د این سروده چند جا دچار اشکال هست و قافیه بیت سوم با بقیه قوافی همخونی نداره ( کمال)
اینا چند نکته ای بود عرض کردم و لی هیچ دلیل بر این نیست که سروده شما زیبایی خودش رو نداشته باشه
با مطالعه بیشتر اشعار مخصوصن شاعران دوره جدید حتمن موفق خوتهی شد
ببخشید جسارتی بود
شاد باشید به مهر

مریم گفت...

امیر آقای عزیز
از توجه و راهنمایی شما خیلی ممنونم
پاینده باشید

الهام گفت...

سلام مريم جان
وبلاگت خيلي قشنگه مخصوصا اين شعر كه آدم رو به اوج ميبره. موفق باشي